نه، این انیمیشن در مورد یک سبزی نیست! زندگی من به عنوان یک کدو  در واقع یک انیمیشن استاپ موشن درباره پسری است که به طور اتفاقی مادرش را میکشد و به یک یتیم خانه فرستاده میشود. این کار به کارگردانی کلود باراس، اولین فیلم از یک کارگردان سوئیسی  است که نامزد گلدن گلوب  و همچنین نامزد اسکار بهترین فیلم انیمیشن بلند شد که در  ادامه به عوامل موفقیت این شاهکار به ظاهر ساده  میپردازیم.

the life as a zucchini poster
the life as a zucchini poster

تریلر رسمی انیمیشن زندگی من به عنوان یک کدو

نگاه متفاوت به موضوع یتیم خانه

این انیمیشن بر اساس رمانی از ژیل پاریس به نام زندگینامه یک کدو سبز ساخته شده است. بعضی از تحلیل گران معتقدند که تغییری که در نام انیمیشن ایجاد  شده،  به دلیل  یادآوری فیلم خنده دار زندگی من به عنوان یک سگ در سال 1985 بود، چراکه هر دوی این فیلم ها  روی یتیمان متمرکز شده اند. باراس میگوید:” فیلم ها اغلب یتیم خانه ها را به عنوان مکان های تاریک و افسرده کننده” به تصویر می کشند. من می خواستم یتیم خانه ای را نشان دهم که به جای سوء استفاده از بچه ها، از آنها محافظت می کند . در این صورت بچه ها پس از تماشای این کار، این احساس را دارند که شخصیت ها را ملاقات کرده اند و داستان را با آنها زندگی کرده اند. همانطور که از بازخوردهای آنها مشخص است، حس میکنند خوش شانس هستند که خانواده دارند.”

the life as a zucchini

چرا اسم کدو؟!

نام واقعی کدو ، قهرمان این انیمیشن، ایکاروس است. ایکاروس نام  پسری افسانه ای  است که نزدیک خورشید پرواز میکرد. این نامگذاری کاملا هوشمندانه است!  اگر در این انیمیشن دقیق شوید، مواردی را خواهید دید که به علت این نامگذاری اشاره میکنند. در همان پلان اول،  برای اولین بار کدو را می بینیم که در حال نقاشی کردن روی بادبادک زرد رنگی است که درست کرده است. او روی یک طرف بادبادک، ابر قهرمانی شنل پوش  در حال پرواز را میکشد  که در تصوراتش، پدرش است و در طرف دیگر بادبادک، یک مرغ می کشد .  چون مادرش به او گفته است که پدرش عاشق مرغ است. با همه ی اینها او  از اطرافیانش میخواهد  که  به احترام یاد مادرش که  کدو  صدا یش میزد، او را به اسم کدو صدا کنند.

the life as a zucchini behind the scene

راز انتخاب سادگی در طراحی عروسک ها

باراس گفته است که  از هرژه، خالق مجموعه تن تن، یاد گرفته است که هر چه بیشتر جزئیات چهره یک شخصیت را کم کنید، مخاطب بیشتر می تواند احساسات خود را بر روی آن پیدا کند. انتخاب های باراس برای به تصویر کشیدن ویژگی های انسانی عروسک هایش علاوه بر سادگی، طنز خاصی دارد که باعث میشود تلخی و شیرینی را همزمان به مخاطب القا  کند. چشمان درشت شخصیت های او برای همدردی التماس نمی کنند و به شکلی طراحی شده اند که مخاطب ناخودآگاه با شخصیت همزاد پنداری کند. هر ضربه رنگ روی گونه عروسک ها، هر چروک یا  ابرو  در مجسمه سازی آنها، هم ظرافت و قدرت انیمیشن سازان و هم شخصیت زنده قهرمانان آنها را بیان می کند. صورت گرد، موهای آبی و بینی قرمز نازک  کاراکتر کدو ، مکمل رنگ آمیزی قهوه ای و سرزنده ی ریموند است. عروسک شخصیت  کامیل و کدو  شباهت بیشتری نسبت به اکثر کودکان داستان دارند و این در مورد بچه ها و پرسنل یتیم خانه هم صدق می کند.  در نهایت پس از ده ماه، این انیمیشن با  54 عروسک ساخته شد. عروسک هایی که حدود 25 سانتی متر (10 اینچ) ارتفاع دارند و با دست از مواد مختلفی مانند فوم لاتکس، سیلیکون و رزین و پارچه ساخته شده اند.

the life as a zucchini behind the scene

کشف دوران بچگی  در بین شخصیت های متنوع داستان

کدو  شخصت آرام  با موهای آبی رنگ، قهرمان داستان است. به گفته کارگردان، کدو  ابتدا با موهای مشکی طراحی شد که بعدا به آبی تغییر کرد. باراس می گوید: «در کتابی که فیلم از آن اقتباس شده است، نویسنده در مورد آسمان صحبت کرده است، بنابراین رنگ آبی، ادای احترامی به کتاب است.»

در کل شخصیت پردازی در این انیمیشن  به خوبی انجام شده است. سایمون  شخصیت شرور و موقرمز ی است که به همه ی بچه های یتیم خانه از جمله کدو زور میگوید و فقط باید بداند همه از کجا و چرا به یتیم خانه آمده اند. یکی از کاراکترها دختر زخم خورده ای که موهای بلوند خود را روی پیشانی اش میریزد تا جالی زخمش را بپوشاند و دچار اختلال عصبی است.  دختر  دیگر سیاه پوست است و هر لحظه منتظر است مادری که رهایش کرده، برگردد.  پسر بچه  که  خمیردندان میخورد چون مادرمبتلا به ocd اش به او میگفته برایش خوب است و یک پسر بچه  ی دیگر با پدری خلافکار که از پلیس ها متنفر است. هر یک از این شخصیت ها با ویژگی های منحصر به فرد خود به داستان هیجان ویژه ای میدهند که باعث میشود مخاطب بدون خستگی تا پایان کار را به دقت تماشا کند تا بداند هر یک از کاراکترها چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد. به علاوه بتوانند کودکی خود را در بین این شخصیت ها، پیدا کنند و خود را جای آنها بگذارند.

the life as a zucchini

چالش فضاسازی یک اردوی تفریحی

خلق فضاهای بزرگ با شخصیت های بیشتر، همواره از چالش ها ی ساخت انیمیشن به شیوه ی استاپ موشن بوده است. اما به نظر میاید زندگی من به عنوان یک کدو به خوبی از پس این چالش برآمده و توانسته مفاهیم مورد نظرش را به مخاطب نشان دهد.  سفر کل یتیم خانه به یک استراحتگاه کوهستانی، نیاز بچه ها به بیرون آمدن  و  تفر یح کردن را نشان میدهد. لحظات جذاب و متفاوتی در این اردو ی تفریحی نشان داده میشود. بچه هایی که با صورت های مبهوت و یخ زده،  مادری را تماشا می کنند که برف را از روی لباس فرزندش تمیز میکند. مادر دیگری با  لحن تحقیرآمیز، این کودکان را  دعوا میکند و میخواهد که اطراف فرزندش نباشند. در کنار این لحظات تلخ، لحظات لذت بخشی همچون سورتمه واری و جشن شبانه هم نشان داده میشود. شاید ترکیب این لحظه ها به این دلیل است که این انیمیشن به همان اندازه که میخواهد غم و اندوه یتیم بودن را نشان دهد، در مورد همبستگی کودکان هم حرف هایی برای گفتن دارد.

the life as a zucchini

نمایش بی نظیر  عاشقانه های کودکانه

ورود کامیل به داستان، همه چیزر را  عوض میکند و عشق و امید تازه ای با ورود این دوست جدید به پرورشگاه وارد میشود. کامیل در مقابل زورگویی های سیمون می ایستد، با بچه ها همدردی میکند و به آلیس اعتماد به نفس میدهد تا موهای خود را از روی زخمش کنار بزند.این دختر  شاهد قتل و خودکشی والدینش بوده که  بعدا متوجه می شود که کدو در مورد آن می داند. این یک صحنه ی بسیار تاثیرگذار است. خجالت کامیل درباره یی گذشته اش، مقایل کدوف میریزد. در واقع  جوانه زدن دوستی کامیل  با کدو  شامل به اشتراک گذاشتن گذشته خود با او است. این یک پیوند تکان دهنده و  شبیه یک اتحاد است، به خصوص زمانی که عمه کامیل سعی می کند سرپرستی او را به عهده بگیرد تا کمک هزینه حضانت را دریافت کند اما کمک و همکار ی بچه های پرورشگاه مانع از رفتن کامیل میشود. ارتباط رومانتیک کامیل با کدو  علاوه بر خلق لحظات احساسی صادقانه در عالم بچگی، د ر نهایت به یک پایان باشکوه ختم میشود که شاید خوشبینانه به نظر برد ولی اصلا مخاطب را با شوک یک پایان خوش تکراری روبرو نمیکند.

the life as a zucchini
the life as a zucchini
the life as a zucchini

باراس هفت سال پیش با بودجه ی 8 میلیون دلاری، شروع به کار بر روی زندگی من به عنوان یک کدو کرد  که 66 دقیقه طول می کشد. این انیمیشن در استودیو پیکسل در نزدیکی لیون فرانسه تکمیل شد.  بیشتر فیلم در مجموعه های دست ساز فیلمبرداری شده است، اگرچه از پرده سبز  برای کار با رایانه روی پس زمینه های تولید شده هم استفاده شده است. استاپ موشن “زندگی من به عنوان کدو سبز” شامل ماه ها کار پر زحمت و توجه به جزئیات بود که در نتیجه آن هر ثانیه از  این اثر بی نظیر  با دقت و هنرمندی ساخته شد.

Claude Barras