تقریبا بیشتر انیمیشن های دیزنی قهرمانان کوچکی دارند که پدر و مادرشان مرده اند یا دور از آنها هستند. این قهرمانان بعد از مستقل شدن، به هدفی که برایش ساخته شده بودند نزدیک میشوند. ولی شروع “جیمز و هلو غول پیکر” کمی متفاوت است و جیمز را در حالی نشان میدهد که با پدر و مادر خود زندگی خوب و شادی دارد. همه چیز عالی است تا اینکه یک روز کرگدن بزرگی پدر و مادر را میکشد! این شوک وحشتناک در ذهن جیمز میماند و او باید بتواند تا پایان داستانی که در این مقاله به آن میپردازیم، به ترسش غلبه کند. پیش از آنکه کرگدن جان خودش و دوستانش را هم بگیرد!



تریلر رسمی انیمیشن جیمز و هلوی غول پیکر
یک ماجراجویی تمام عیار…
داستان درباره ی جیمز، پسر بچه ی ۹ ساله ای است که بعد از مرگ پدر و مادرش در حادثه ی حمله ی کرگدن، مجبور میشود با فامیل خود، خاله اسفنج و خاله اسپایکر زندگی کند. خاله هایی که از او مثل برده کار میکشند، مسخره اش می کنند و به او غذا نمیدهند. یک شب جیمز رویاهای بر باد رفته اش را روی یک کیسه کاغذی می کشد و آن را به یک بالون هوای گرم تبدیل می کند و به آسمان می فرستد.
تا اینجای کار همه چیز مثل یک داستان عادی است. ولی ماجرا از جایی شروع میشود که مرد عجیب و غریبی، بالون کاغذی را پیدا می کند. او داخل بالون را با مواد جادویی پر میکند و بعد آن را به جیمز برمیگرداند. مرد به جیمز میگوید که برای رسیدن به رویاهایش، محتویات بالون را بخورد. ولی جیمز از شدت هیجان روی زمین می افتد، مواد جادویی بالون روی ریشه های درخت هلوی بی ثمری میریزد و باعث میشود هلوی عجیبی روی شاخه ی آن رشد کند.


حشرات غول پیکر با شخصیت های جذاب
اگر به ویژگی های شخصیتی هر یک از حشرات در این انیمیشن توجه کنید، حتما متوجه تیپ های شخصیتی متفاوت آنها میشوید. شخصیت هزارپا دائما در حل غرزدن و خودنمایی برای معشوقش، عنکبوت است. عنکبوت در نقش دختری جسور، مغرور و باهوش است. کرم خاکی با کاراکتری بامزه و کمدی، جنبه ی طنز دارد. کفشدوزک پیر و مهربانی که همیشه در حال کمک کردن است. ملخ، متفکر و آرام و کرم شب تاب تنبل، تقریبا بیتفاوت است و فقط گاهی با نورش فضا را روشن میکند.


همه ی این شخصیتهای جذاب و دوست داشتنی با کاراکتر جیمز، به عنوان یک رهبر تکمیل میشوند و به سمت مقصد خود، شهر نیویورک حرکت میکنند. کاراکترهایی که از پیش به صورت کاملا حرفه ای شخصیت پردازی شده اند تا انیمیشن جیمز و هلوی غول پیکر، کم و کسری از جهت تنوع و جامع بودن برای مخاطب نداشته باشد.

استاپ موشن با چاشنی لایو اکشن
«جیمز و هلو غول پیکر» دومین همکاری بین هنری سلیک و تیم برتون است. اولین همکاری آنها در “کابوس قبل از کریسمس” (1993) بود. این انیمیشن بر اساس کتاب جیمز و هلوی غول پیکر، نوشته ی رولد دال (1961)، ساخته شد. نکته ای که این استاپ موشن بلند را از بقیه ی کارهای مشابه متمایز میکند، این است که این کار ترکیب لایو اکشن و استاپ موشن بود.
در ابتدا خبری از انیمیشن نیست و درست شبیه یک فیلم، پسر بچه ای نقش جیمز را بازی میکند. در ادامه ی داستان جیمز تبدیل به یک پسر بچه ی کارتونی میشود و جهان استاپ موشن شکل میگیرد. در پایان داستان دوباره جیمز از حالت استاپ موشنی به حالت انسان واقعی درمیاید ولی همچنان دوستان حشره اش به همان شکل قبل در کنارش هستند. بنابراین ترکیب سه نوع کار لایو اکشن، استاپ موشن و در نهایت ترکیب لایو اکشن -استاپ موشن را همزمان در جیمز و هلوی غول پیکر میبینیم.

رد پای کابوس قبل از کریسمس
حضور جک اسکلینگتون، قهرمان کابوس قبل از کریسمس در یکی از سکانس های انیمیشن جیمز و هلوی غول پیکر، قطعا نمیتواند اتفاقی بوده باشد! چیزی که باعث شده صحنه ی نبرد هزارپا و دزدان دریایی زیر آب، یه یکی از جذاب ترین بخش های این انیمیشن تبدیل شود. تقریبا همه چیزهایی که در مورد کابوس قبل از کریسمس در سال 1993 صادق بود برای جیمز و هلو غول پیکر در سال 1996 هم صدق می کند. به علاوه اینکه هر دو انیمیشن با تکنیک استاپ موشن ساخته شدند. البته که در انیمیشن جیمز و هلوی غول پیکر، کاری که سلیک و برتون با هم انجام دادند، در زمان خودش بی نظیر بود و حرکات شخصیت ها در کار آنها در مقایسه با استاپ موشن های قدیمی روان تر بودند .


از نیویورک تا شهر اوز
احتمالا بعد از دیدن این انیمیشن احساس خواهید کرد که داستان را قبلا جای دیگری شنیده بودید. به حستان اعتماد کنید! چون این داستان با نشانه های زیادی شبیه داستان جادوگر شهر اوز است. با این تفاوت که این بار، مقصد شهر اوز نیست، بلکه شهر نیویورک است که همانطور که جیمز تصور می کند، مکانی جادویی برای به حقیقت پیوستن رویا ها است.
چیزهایی مثل جادوگر، هیولاها و همسفرانی که هر کدام در مسیر سفر به درون خودشان نزدیک تر میشوند در این دو داستان مشترک اند. دوروتی به همراه یک سگ، یک مترسک، یک مرد حلبی و یک شیر ترسو، جاده آجری زرد را دنبال کرد. جیمز به همراه دسته ای از حشرات بزرگ، رویاهای خود را دنبال می کند. هر دو به مقصد خود می رسند و بعد از رسیدن به آن، متوجه می شوند که هدفی که به دنبالش بوده اند، در درون خودشان پیدا میشود.

جیمز و هلو غول پیکر، قدرت همبستگی همه موجودات را نشان میدهد و با افتخار اعلام می کند که هر کودکی در نهایت باید بلند بایستد و در برابر بدترین ترس های خود قرار بگیرد.


بدون دیدگاه